اصول خمسه
اصول خمسه \osūl-e xamse\، عنوانی برای 5 اصل اعتقادی معتزله شامل توحید، عدل، وعد و وعید، منزلةٌ بینالمنزلتین، و امر به معروف و نهی از منکر.
اعتقاد به این اصول، اختصاصی به معتزله ندارد، چنانکه برخی از این عناصر بهتنهایی وجه ممیز فرقهای دیگر به شمار رفته است. ابوالحسین خیاط (د پساز 300 ق / 912 م)، که اثر او از قدیمترین متـون بازماندۀ معتزلی است، در اینباره میگوید: «گروه بسیاری با ما در باب توحید موافقاند، اما به جبر اعتقاد دارند، و بسیاری نیز در توحید و عدل با ما همداستاناند، اما در موضوع وعید و اسماء و احکام با ما موافق نیستند؛ هیچیک از ایشان شایستگی عنوان اعتزال را ندارند، مگر آنکه به تمامی این اصول پنجگانه مؤمن باشند» (ص 126؛ نیز نک : مسعودی، 3 / 222-223). اما نحوۀ فهم معتزله از این اصول از آنچه گروههای دیگر، و عمدهترین آنها اهل سنت و اصحاب حدیث، نیز باور داشتهاند، کموبیش متمایز بوده است.
بحث در اینکه طرح کدامیک از این اصول از جهت تاریخی بر دیگر اصول مقدم بوده است، ارتباط مستقیمی با موضوع خاستگاه و تاریخچۀ اعتزال دارد. بنابر روایتهای گوناگونی که دربارۀ منشأ عنوان «معتزله» و عقاید شاخص نخستین معتزلیان آمده است، پیدایش این گروه را میتوان بیشاز عوامل دیگر به زمینهای سیاسی نسبت داد. اگر در درستی حکایاتی که دربارۀ چگونگی ظهور معتزله نقل شده است، تردید کنیم، آنچه از غالب اخبار به دست میآید، این است که آنان در اوایل کار بهواسطۀ داوری خاصی در مسئلۀ مسلمانان گناهکار شهرت یافتند. این موضوع بهویژه ناظر بود به عرصۀ کردارها و منازعات شخصیتهای معتبر در تاریخ اسلام که بحث در ایمان یا کفر برخی از آنها از زمانهای پیش، صفبندیهای عمده را در جامعۀ مسلمانان سبب شده بود (نک : مسعودی، 3 / 222، 4 / 22؛ سید مرتضى، 1 / 165-167؛ شهرستانی، 1 / 47-49؛ نالینو، 180 بب ؛ گارده، 46-47, 50؛ نیز ه د، معتزله).
بههرحال، میتوان گفت که میان معتزله تا مدتها در برشمردن اصول بنیادی عقایدشان روش واحدی وجود نداشته، و استفاده از چهارچوب این 5 اصل برای بیان عقاید، در جریان تکامل مکتب اعتزال شکل گرفته است، چنانکه دلیلی نمیتوان یافت که بنیانگذاران اندیشۀ معتزلی بر عقاید خود در مسائل گوناگون چنین نامهایی نهاده باشند و چهبسا که در همۀ این موضوعات پنجگانه به بحث و نظر نپرداختهاند. از قدیمترین شواهد کاربرد اصطلاح اصول خمسه، رسالۀ کوتاهی است به همین عنوان از قاسم بن ابراهیم رسّی، فقیه و متکلم زیدی معتزلی (د 246 ق / 860 م)، که در آن، بدون ذکر عنوانی برای هریک از اصول، به بیان 5 اصل در این موضوعات میپردازد (1 / 168- 169).
یکی از آثـار مهم در کلام معتزله ــ که ساختاری بر پایۀ اصول خمسه دارد ــ شرح الاصول الخمسۀ قاضی عبدالجبار همدانی (د 415 ق / 1024 م) است.
مآخذ
خیاط، عبدالکریم، الانتصار، بهکوشش نیبرگ، قاهره، 1344 ق / 1925 م؛ سید مرتضى، علی، امالی، بهکوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373 ق / 1954 م؛ شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، بهکوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، 1387 ق / 1968 م؛ قاسم بن ابراهیم رسّی، «الاصول الخمسة»، رسائل العدل و التوحید، بهکوشش محمد عماره، بیـروت، 1408 ق / 1988 م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، بهکوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق / 1965 م؛ نالینو، کارلو آلفونسو، «بحوث فی المعتزلة»، ترجمۀ عبدالرحمان بدوی، ضمن التراث الیونانی، قاهره، 1965 م؛ نیز:
Gardet, L. and M. Anawati, Introduction à la théologie musulmane, Paris, 1970.